به چالش کشیدن ذهن!
با تجارب تازه و بکر ذهنتان را به چالش بکشید. وقتی شما ذهنتان را به چالش میکشید تا به راههای جدید فکر کند، مغز شما دندریتهای جدید میسازد که باعث تقویت قشر مخ میشوند و این امر به حفظ سلامتی مغزتان کمک میکند. افرادی هستند که جدول روزنامهها را حل میکنند یا در مسابقات تلویزیونی شرکت میکنند. این کار، عالی است. علاوه بر این، به شما پیشنهاد میدهم اگر واقعا میخواهید فکرتان را باز کنید، یا به تعبیری برای چالش کشیدن ذهن تان با مفاهیم بازیگوشانه این کار را انجام دهید.
با چالش کشیدن ذهن، ذهن شما آرامش مییابد و از پیر شدنش جلوگیری میشود. اگر احساس کردید ذهن شما به تمرینات بیشتر نیاز دارد، چند مورد از پیشنهادهی چالش کشیدن ذهن ا را امتحان کنید:
زبان انگلیسی یاد بگیرید؛ مجبور نیستید در حد تسلط، یک زبان را یاد بگیرید. اعداد، رنگها، روزهای هفته، جملات ساده (البته با دستور زبان درست)، اسم مکان و … ذهن شما را درگیر خواهد کرد.
در یک حوزه کاملا جدید مجله بخوانید؛ هر مجلهای که دستتان است کنار بگذارید و مجله جدیدی را بخرید و بخوانید. نقاشی و یا یک مهارت جدید یاد بگیرید و یا سادهتر جدول حل کنید.
اگر همیشه جدول حروف متقاطع را در روزنامهها حل میکنید، انواع دیگر پازلها را هم امتحان کنید؛ مثل مرتب کردن کلمات بههمریخته یا بازیهای مربوط به یافتن لغات. با این کار، برای ذهنتان چالشهای جدیدی فراهم میکنید.
خلاقیتتان را احیا کنید
پایاننامه دوره فوقلیسانس من در مورد خلاقیت بود. این مطالعات به من کمک کرد دنیا را بهصورت تازه و یگانهای ببینم. مایلم برخی از ایدههای تقویت ذهن و خلاقیت را با شما در میان بگذارم که به شما کمک کند دنیا را با چشمانی دیگر و یا شاید با نورونهای دیگری ببینید.
نکته مهم اینکه همه انسانها خلاقاند. ما به شیوههای متنوعی خلاقیم. برخی خلاقها، نوآورند. این افراد ایدههای نو را توی هوا میزنند، آنها همیشه برای انجام کارهایشان راههای تازهای میشناسند. بعضی از خلاقها، منعطفاند؛ یعنی بهندرت ایدههای جدیدی مطرح میکنند؛ بلکه هنر اصلیشان این است که یک ایده را میگیرند و آن را به چیز بهتر و کاربردیتری تبدیل میکنند. هر دو نوع خلاقیت برای ایجاد تغییر در کارها ضروری است. بیشتر مردم فکر میکنند خلاقیت نوآورانه، تنها نوع اندیشه خلاقانه است. این تفکر اشتباه است. در کارگاههای خلاقیت، به افراد کمک میکنم که این خلاقیت خود را تشخیص داده و آن را توسعه دهند. بعضی از تمرینهای زنگ تفریح ذهن را امتحان کنید تا هم عضلات مغزتان را استحکام ببخشد و هم باعث خنده و سرگرمیتان شود.
زنگ تفریح ذهن
در زیر اعداد و حروفی قرار دارند که نشاندهنده عبارتهای معمولاند. ببینید معنای چه تعداد از آنها را میتوانید کشف کنید:
مثال: ب ر خ و د ای ت ا ن = برای خودتان
ت ا م ا م ا ب ب م ش ا ک ن ن
ب خ ی ل ا ی
ز ی آ س ب ا م ا س ت ن
د ا ن غ و و م ه د ی
پیشنهاد:
اگر کلماتی را کشف کردید در بخش نظرات درج کنید.
تغییر کنید
هیچکس بهاندازه نوزادی که جای خود را خیس کرده، مشتاق تغییر نیست. تغییر در رفتار دشوار است. ما معمولا چیزها را به همان صورتی که بودهاند دوست داریم. «بنابراین بیخیال تغییر، خیلی ممنون!»
این تمرین را انجام دهید دستانتان را در هم قفل کنید، خوب نگاه کنید معمولا کدام انگشت شستتان بالاست. حالا دستانتان را باز کنید. این بار به نحوی دستانتان را قفل کنید که انگشت شست دست دیگرتان بالا قرار گیرد. چه حسی دارید؟ حال دست به سینه بنشینید. حالا دستانتان را باز کنید و در جهت مخالف دوباره دست به سینه بنشینید. چه حسی دارید؟ بیشتر افراد میگویند احساس معذب، عجیب و ناراحتی دارند. ما انسانها بنده عادات هستیم. هر چه از سن شما میگذرد این عادتها بیشتر در شما ریشه میدواند و عمیقتر میشوند. ما اسیر زندگی یکنواختم. باید این چرخه عادات را بشکنیم. از حریم امن خود بیرون آمدن و کارهای را متفاوت انجام دادن، نوعی چالش کشیدن ذهن است. سعی کنید هر روز یک کار متفاوت که باعث تقویت ذهنتان شود، انجام دهید.
دنیای خود را با انتخاب کردن بسازید
حساب کنید امروز چند بار دست به انتخاب زدهاید. برای صبحانه شیر خوردید یا مربا؟ چای کمرنگ نوشیدید یا پررنگ؟ نمیخواهم سخنانم طعنهآمیز باشد. یک کاغذ و مداد بیاورید و حساب کنید از لحظهای که از خواب بیدار شدید تاکنون چند انتخاب داشتهاید. شما صدها انتخاب داشتهاید، آیا اینگونه نیست؟ البته همه آنها به یک اندازه اهمیت ندارد، اما همه آنها سبک زندگی و الگوی رفتاری شما را منعکس میکنند.
شما از دوران کودکی انتخابهایی داشتهاید؛ انتخاب دوستان، فعالیتها، غذا و لباس. شما هنوز هم در حال انتخاب هستید. بعضی از آنها تاثیرات زیادی بر زندگیتان میگذارند، مثل ادامه تحصیل، انتخاب همسر، انتخاب شغل، سبک زندگی و نگرش شما. مغز شما بر اساس این تصمیمات عمل میکند. با تصمیمهای مناسب مغز شما از بهترین ظرفیت خود استفاده خواهد کرد.
یک وسیلهای که در تصمیمگیری به شما کمک خواهد کرد جدولی است که PPC نامیده میشود (که مخفف Pluses Potentials and concerns است). یک صفحه کاغذ سفید بیاورید و سه ستون در آن بکشید و ستونها را به مزایا، امکانها و معایب اختصاص دهید. گزینهای که میخواهید مورد بررسی قرار دهید را مختصر و شفاف بالای صفحه بنویسید.
در ستون مزایا همه نتایج مثبتی که به دنبال انتخاب شما رخ خواهد داد را بنویسید و در ستون امکانها همه احتمالاتی که ممکن است در پی تصمیم شما رخ دهد اما بهطور مستقیم به آن تصمیم مرتبط نیست را ثبت کنید. به عنوان مثال اگر سوال شما این است که «آیا بهتر است دوباره به دانشگاه بروم تا کارشناسی ارشدم را بگیرم؟»، ستون مزایا پر از شغلهایی خواهد شد که به مدرک بالا احتیاج دارند و به افزایش حقوق، وجهه و اعتبار منجر میشوند. این به سلامتی بیشتر ذهن منجر خواهد شد. ستون امکانها شامل مواردی از این قبیل است؛ «این انتخاب میتواند به حوزه جدیدی از علاقه منجر شود» یا «این میتواند به من برای رسیدن به مدرک دکتری انگیزه کافی دهد». این موارد قطعی نیستند اما ممکن است جز مزایای جانبی انتخاب شما باشند. ستون معایب به شما کمک میکند با یک نگاه واقعبینانه به تصمیمات خود بنگرید و کاملا به این امر واقف باشید که هر انتخابی جنبههای منفی احتمالی هم دارد. در اینجا آن چه باید متفاوت از سایر جاها باشد آن است که معایب را با لحنی مثبت به روی کاغذ آوریم. بهجای نوشتن «من از پس آن برنمیآیم»، در ستون معایب چنین بنویسید: «چگونه میتوانم برای ثبتنام در دانشگاه پول به دست آورم؟»
PPC ابزار مفیدی است؛ تصویری دیداری ارائه میدهد و بهوضوح و سازماندهی تفکر شما کمک میکند. دفعه بعد که گزینههای مهمی برای انتخاب داشتید، PPC را بیازمایید.
زنگ تفریح ذهن
با کلمههای زیر چند قافیه میتوانید بسازید؟
ایست
صدایم کن
شنا
ماهی
خواب
سوار
کفش
مانند یک کودک، شور و نشاط را بازیابید
لطفا توجه کنید کودکوار بودن با بچه بودن متفاوت است. یک دقیقه به این فکر کنید که آخرین بار کی دنیا را از چشمان یک کودک دیدید. در واقع در مورد کشف شکوه و اسرار محیط اطرافتان با شما حرف میزنم. چندین سال پیش همراه یک کودک چهار ساله از جادهای کوهستانی پایین میآمدم. ما هر دو دقیقه یکبار توقف میکردیم و چون در مورد همهچیز سوال میپرسید. این چیست؟ چرا آب از جاده پایین میرود؟ چطور آن سنگها آن جا قرار گرفتهاند؟ زمان زیادی سپری شد تا ما به پایین جاده رسیدیم. اگرچه من نتوانستم به خیلی از سؤالات او پاسخ دهم اما خیلی خوش گذشت. نکته این است که من بارها از آن جاده گذشته بودم اما چیزهایی که اینبار میدیدم را من هرگز ندیده بودم. او به من کمک کرد که دنیا را از چشمان او و یافتههایش ببینم.
شما هم کودکی را بیابید و با او قدم بزنید. او به شما کمک خواهد کرد که دنیایتان را دوباره کشف کنید. در کنار یک کودک مجبورید که مسیرهای عصبی قدیمیتان را خانه تکانی کنید یا شاید هم مسیرهای جدید را کشف کنید.
شادی، خنده و کودکی دنیای دارد که برای آدم بزرگها معنایی ندارد. تا میتوانید شاد باشید، بخندید و کودکی کنید که دنیا ارزش یک لحظه غم را ندارد.
5 Comments
به گفتگوی ما بپیوندید و دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.
مفید و جالب بود. سپاس
من فقط بی خیال رو متوجه شدم
بغیش چی بود؟
سلام و ممنون از مطالب مفیدتون اگه امکان داره جواب قسمت زنگ تفریح ذهن رو قرار بدید
خیلی خوب بود متشکرم
اشکان تمام امشب بمان
آسمان زیبا است
بیخیال
غدد میان دهان