فرمول گلیچر، معادلهای برای سلامتی، ثروت و روابط موفق
(این مقاله ترجمه شده است و جز مقالات تألیفی تیم مطالعه شریف نیست) معمولا در آغاز هر سال اهدافی را برای خودم تعیین میکردم؛ مانند اینکه «امسال هر روز صبح هزار کلمه مینویسم»، «بتوانم تندخوانی ناب بوک را تمام کنم»، «روی تردمیل میدوم»، «روزانه بابت داشتههایم شکرگزاری میکنم» و غیره؛ اما همچون ۹۲ درصد دیگر از آمریکاییها، در پایان سال هیچ یک از این اهداف تعیین شده را به دست نیاوردم و از این مسئله آزرده بودم. روزی اتفاقی به معادلهای برخوردم که توسط فردی به نام دیوید گلیچر در سال ۱۹۶۰ پیشنهاد شده بود. طرح فرمول گلیچر آنقدر مبهم است که حتی در ویکیپدیا نیز مدخلی ندارد (این معادله بعدتر توسط کتی دنی میلر در دهه هشتاد اصلاح شد). با این وجود، از زمان کشف فرمول گلیچر توانستهام بسیاری از اهداف خود را در زمینه سلامتی، ثروت و روابط محقق بسازم.
پیش از آشنایی با این معادله بایستی توجه داشته باشید که تعیین برنامه صرفا شامل تعیین هدف نیست. آنچه شما واقعا باید انجام دهید، تغییر رفتارها است؛ تغییر رفتار یعنی ورزش بیشتر، ولخرجی کمتر، ترک سیگار و … بسیار دشوار است.
معادله تغییر فرمول گلیچر
این معادله بیشتر در حوزه تغییر سازمانی مطرح شده است اما در مورد تغییر رفتارها نیز به صورت جادویی عمل میکند. صورت ریاضی این معادله به شکل زیر است:
که در آن D میزان نارضایتی از شرایط فعلی، V چشمانداز مطلوب آینده و F گامهای عملی به سوی راههای موقعیت مطلوب آینده است. براساس معادله گلیچر، زمانی که این سه متغیر در هم ضرب شوند از عامل چهارم یعنی R که همان مقاومت یا هزینههای تغییر است، بزرگتر خواهند بود. به بیان دیگر، ترکیب میزان نارضایتی فعلی (اضافه وزن)، شفافیت هدفگذاری (کم کردن ۱۰ کیلو) و برنامه عمل مشخص (دویدن روزانه)، از مقاومت احتمالی (مثلا درد و خستگی ورزش) بیشتر خواهد بود:
ویژگی اصلی این معادله آن است که به ما نشان میدهد از دو راه امکان موفقیت وجود دارد. ما میتوانیم با افزایش انگیزه خود سمت چپ معادله را تقویت کنیم و یا آنکه از میزان مقاومت در سمت راست آن بکاهیم. با نگاهی به این معادله بهخوبی آشکار میشود که طرف مقاومت نیز به میزان طرف دیگر نیاز به برنامهریزی و توجه دارد.
غلبه بر مقاومت برای دستیابی به اهداف:
فرض کنید که شما از چاقی شکمی رنج میبرید (نارضایتی)، تناسب اندام هدف شماست (چشمانداز) و برای رسیدن به این هدف ورزش روزانه را در برنامهریزی خود قرار دادهاید (برنامه عملی). تمام این موارد سمت چپ معادله شما را تشکیل میدهند؛ اما بیشتر افراد برنامهریزی خود را به همین سطح محدود میکنند و اساسا به سمت راست معادله توجهی نمیکنند. در مثال تناسب اندام، برخی نمونههای مقاومت و راههای غلبه بر آنها میتواند بهصورت زیر باشد:
+ ممکن است گرسنه باشم و ترجیح دهم بهجای رفتن به سالن ورزشی، به رستوران رفته و غذا بخورم.
راهحل: میتوانم از خوردنیهای مقوی و کمحجم با کالری پایین برای کنترل گرسنگی استفاده کنم تا مانع ورزش کردن نشود.
+ به لحاظ کاری درگیرتر از آن هستم که فرصت ورزش کردن داشته باشم.
راهحل: همیشه زمانهای آزادی وجود دارد که لابهلای کارها گم میشوند، با پیدا کردن آنها فرصت ورزش فراهم میآید.
+ پس از ورزش دچار دردهای عضلانی شدید میشوم.
راهحل: میتوانم در طول نخستین هفته تمرین، با تجویز پزشک از مُسکن استفاده کنم یا سبکتر ورزش کنم.
غلبه بر مقاومتها برای ترک سیگار
یکی از اهدافی که مسئله مقاومت در آن تاثیر جدی دارد، بدون شک ترک سیگار است. ممکن است برای ترک سیگار هر سه عامل سمت راست معادله فراهم باشد؛ یعنی از طعم سیگار و آسیبهای جسمی آن ناراضی باشید، آینده خود را بدون سیگار و با سلامت و شادی بیشتری تصور کنید و در عمل هم با پیوستن به گروههای ترک سیگار یا مراکز ترک خود را در مسیر تحقق این هدف قرار دهید؛ اما با مقاومتها چه باید کرد؟ در مورد سیگار این مقاومت، جنبههای مختلفی دارد که نخستین جنبه آن نیاز فیزیکی بدن است که بهصورت عوارض ترک سیگار خود را نشان میدهد. مقاومتهای دیگر نیز احتمالا از استرس ناشی میشود. برای غلبه بر این مقاومتها میتوانید از آدامسهای ترک سیگار و یا دیگر ابزارها استفاده کنید که علاوه بر کنترل مقاومت جسمی، به لحاظ روانی هم به شما کمک میکنند.
دوست داشتم دیوید گلیچر را میشناختم و از او به خاطر این ایده ناب تشکر میکردم. این معادله تاثیر عظیمی بر زندگی من گذاشته است. شما نیز میتوانید از این فرمول برای تحلیل و برنامهریزی استفاده کنید. صرف نظر از اینکه خواستهها و اهداف شما برای سال جدید چیست، اگر میخواهید در گروه ۸ درصدی قرار بگیرید که به اهداف خود در سال آینده دست پیدا میکنند، حتما از فرمول گلیچر استفاده کنید و تاثیر شگفتانگیز آن را تجربه کنید.
تجربه شخصی من (سعید محمدی):
من وقتی تصمیم به کاری میگیرم، مثلا ثبتنام در یک دوره آموزشی (بهصورت کاملا ناخودآگاه شیوه زیر را بهکار میبردم که امیدوارم برای شما هم مفید باشد)
در گوشه سمت راست برگه نکات مثبت آن آموزش را مینویسم و در گوشه سمت چپ نکات منفی
بهعنوان مثال در سمت راست مینویسم:
اگر یاد بگیرم این پیشرفت در زندگیام اتفاق میافتد.
در گوشه سمت چپ مینویسم اگر یاد نگیرم:
مثلا شهریه یک میلیون تومانی کلاس از بین میرود
کلی وقتم گرفتهشده
در ترافیک گیر کردم و غیره.
حالا هر کدام برایم در دراز مدت مهمتر و کاربردیتر باشد آن را انتخاب میکنم. مسلما شهریه کلاس تا سه سال آینده برای من مهم نخواهد بود و حتی گزینههای دیگر اما آن مطلبی که یاد گرفتم الان سه سال است که به پیشرفت من کمک میکند.
حتی به شوخی در کلاس وقتی مجبور میشوم پای تخته شکلی را بکشم به دانشجوهایم میگویم خیلی سال پیش یک ترم کلاس طراحی رفتم و بعد ولش کردم اگر میدانستم یک روزی معلم میشم و با کشیدن نقاشی بهتر شما راحتتر یاد میگیرید حتما کلاس طراحی را ادامه میدادم.
اقدامک:
برای اتخاذ چه تصمیمی مردد و دو دل هستید؟
همین الان این فرمول گلیچر را پیاده کنید و نتیجه را مشاهده کنید.
دیدگاهتان را بنویسید