چرا باید کتاب بخوانیم؟
درباره اینکه ایرانیان کم کتاب میخوانند و سرانه مطالعه در ایران روزانه چنددقیقهای بیش نیست، بسیار شنیدهایم و خواندهایم. اگر از عموم مردم در این مورد بپرسیم، نداشتن وقت کافی و قیمت بالای کتاب را بهانه میکنند و بهانههایی میآورند که ناکافی و تصنعی به نظر میرسند.
ظاهرا عموم مردم زمانی را در روز دارند که بتوانند چندصفحهای از کتاب، روزنامه یا نشریه را ورق بزنند. گواه این مدعا وقتهای بسیاری است که برای خیابانگردی و پاساژ گردیهای چندباره گذاشته میشود. همچنین خرید وسایل رفاهی و تجملی به رقم گرانی عنانگسیخته دستکم در بین اقشار متوسط جامعه رایج است. کافی است به مراکز فروش تجهیزات کامپیوتری و تلفن همراه سری بزنید تا حجم بزرگ معاملات را ببینید. به تعبیر یکی از روشنفکران برجسته کشور، عموم مردم برای خرید اجناس مختلف ساعتها وقت میگذارند، به مغازههای مختلف سر میزنند و اوقاتی را صرف تحقیق و جستوجو و چکوچانه زدن با فروشنده میکنند؛ درحالیکه نزدیکترین و دمدستیترین باورها و اندیشهها را بدون دقت و کامل میپذیرند.
به نظر میرسد باید علت مشکل را در جایی دیگر جست. سرانه مطالعه اندک را باید در کنار برخی دیگر از مشکلات دیرپای جامعه ما بررسی کرد تا بتوان برای آن تدبیری مناسب و منسجم یافت. در کنار فرهنگ شفاهی میتوان به پذیرش و گسترش شایعات، ضعف فرهنگ، گفتوگو، توجه افراطی به مدرک تحصیلی و ارتقای رتبه علمی فارغ از عمق تحقیقات، اتکا به رسانههای صوتی و تصویری در کسب اطلاعات و ناتوانی در تشخیص حجیت منابع اطلاعاتی اشاره کرد. بخشی از این مشکلات منشا تاریخی دارد و برای رهایی از آنها باید چشم امید به آیندهای نهچندان نزدیک دوخت تا شاید برنامهای آموزشی و تربیتی بلندمدت و تغییر مناسبات اجتماعی و اقتصادی بتوانند در حل آن موثر باشند.
بخش دیگر از دشواریها و محدودیتهای خاص، از تبادل نظر و اطلاعات در جامعه ایران بر میخیزد. شکلگیری فرهنگ و آداب گفتوگو و بیان و نقد دیدگاهها در جامعهای با گذشته استبدادزده، نیازمند همکاری و روی باز کسانی است که میخواهند با ابزارهای حمایتی و نظارتی خود تغییر فرهنگ عمومی را سهلتر کنند.
لیندا زاگزبسکی معرفتشناس و فیلسوف اخلاق برجسته معاصر در نظریه اخلاقی و معرفتشناسی خود بر این تاکید دارد که فضائل عقلانی نشانگر اراده و مسئولیتشناسی هر فرد در اخذ باورهای صادق بهویژه باورهایی است که در زندگی او و دیگران تاثیرگذارند. هر فرد باید خود را به فضائلی عقلانی چون شرایط و اعتماد به قوای معرفتی خود و دیگری در اخذ باورها، دقت کافی، شجاعت و فروتنی عقلانی، گوش سپردن به دیدگاههای رقیب و مخالف، گشودگی ذهنی و سعهصدر معرفتی بیاراید و از جزم و جمود، تاثر، بیدقتی و همرنگی با جماعت بپرهیزد تا بتواند غایت انگیزش عقلانی خود را برآورد.
به باور زاگزبسکی این فضائل عقلانی بخشی از فضائل اخلاقیاند و ازاینرو مسئولیت وجدانی آدمیان در آراستن خود به آنها درنهایت یک امر اخلاقی است. بهبیاندیگر وجدان اخلاقی ما را فرامیخواند که دلمشغول باورها و ذهنیات خود باشیم و آن را سبک نشماریم. اگر زندگی اخلاقی و عقلانی میجوییم باید استعدادها، مهارتها و عواطف و احساسات لازم را در دستیابی به فضائل و پرهیز از رذایل عقلانی بشناسیم و آنها را در خود بپرورانیم. کتابخوانی و آگاهی از شیوههای زندگی و اندیشه دیگران، دیگرانی که پیش از ما در این عالم زیستهاند یا هم روزگار با ما هستند، از مهمترین راههای دستیابی به یک زندگی موفق و شاد است.
آنان که کتابخوانی را جز ضروری از حیات روزمره خود میدانند، نهفقط لذتی میبرند که دیگران سخت از آن غافلاند؛ بلکه میخواهند امیدوارد باشند که فارغ از قیود و شروط دیگر بهسوی یک زندگی شایسته گام برمیدارند. از امام نخست شیعیان (حضرت علی (ع)) نقلشده است که آگاهیاش بر زندگی گذشتگان چنان بوده که گویی با آنها زیسته است. کسانی که کتاب میخوانند افقهای ذهن خود را به دوردستها میبرند و با گذشتگان و آیندگان همسخن میشوند. این افزایش افق دید تقویت حس و خیال و تجربههای جدید از شرطهای اراده حیات عقلانی و اخلاقی است. دستاورد بالا رفتن سرانه مطالعه شکلگیری اجتماعی معرفتی است که افراد میخواهند این تجربهها را با یکدیگر به اشتراک بگذارند و این خود زندگی اجتماعی امروزه را جذابتر و سهلتر میکند.
دیدگاهتان را بنویسید