چه عواملی باعث تصمیم گیری غلط میشود؟ چگونه میتوان با آنها مقابله کرد؟
ممکن است در طول روز بارها درباره موارد مختلف تصمیم بگیرید. روانشناسان میگویند تعداد تصمیمها خیلی بیشتر از چیزی است که افراد تصور میکنند؛ به همین علت وجود مهارت تصمیم گیری در افراد اهمیت زیادی دارد. برخی تصمیمها مانند تصمیم گیری برای ازدواج، بچهدار شدن، دانشگاه رفتن و… تاثیر مستقیمی بر مسیر زندگی افراد دارند و برخی تصمیمها مانند تصمیم گیری برای اینکه لباسی که میخریم چه رنگی باشد، برای ناهار چه غذایی بپزیم و… اهمیت کمتری در زندگی افراد دارند.
برخی تصمیمها در زندگی افراد اثرات مثبتی دارند و باعث موفقیت آنها میشوند، اما برخی تصمیم گیریهای غلط، اثرات منفی و پشیمانی در زندگی آنها ایجاد میکنند. اگر بخواهیم به اتفاقات گذشته فکر کنیم، ذهن ما درگیر پیدا کردن دلایل تصمیم گیری غلط میشود. برای مثال فکر میکنیم چرا با کسی ازدواج کردیم که مناسب ما نبود؟ چرا با اینکه علاقهای به رشته خود نداشتیم در آن تحصیل کردیم؟ چرا در شغلی مشغول به کار هستیم که علاقهای به آن نداریم و غیره.
ممکن است همه ما در آینده با این سوالات روبهرو شویم و تصمیم گیریهای اشتباهی داشته باشیم؛ اما اگر بتوانیم دلایل تصمیم گیری غلط در شرایط مختلف را پیدا کنیم، میتوانیم احتمال خطا در تصمیم گیریهای خود را کاهش دهیم. در ادامه مقاله به بررسی دلایل تصمیم گیری غلط و راههای جلوگیری از آن میپردازیم.
سرفصلهای عنوانشده در این مقاله عبارتاند از:
- دلایل تصمیم گیری غلط
- ترفندهایی که به تصمیم گیری کمک میکند
دلایل تصمیم گیری غلط
ممکن است گاهیاوقات فکر کنید بهترین تصمیم را گرفتهاید، اما پس از مدتی پشیمان شده باشید و متوجه شوید که تصمیم اشتباهی گرفتهاید. اگر دلایل تصمیم گیری اشتباه را بدانید میتوانید تا حد زیادی از تصمیم گیریهای غلط جلوگیری کنید. برخی از دلایل تصمیم گیری غلط عبارتاند از:
۱- میانبرهای ذهنی که باعث به دام افتادن افراد میشوند
اگر بخواهیم به همه اتفاقاتی که ممکن است پس از تصمیم گیریهای ما رخ دهد فکر کنیم، زمان خود را با فکر کردن به این مسئله تلف میکنیم و نمیتوانیم کارهای خود را انجام دهیم. مغز انسان برای تصمیم گیری سریع و هدفمند از میانبرهای شناختی استفاده میکند. این میانبرها روشی برای حل مشکلات هستند که فرد به وسیله آن با درس گرفتن از تجربههای گذشته راه حلهایی برای مشکلات پیدا میکند. این قوانین ذهنی معمولا بر حسب تجربه هستند و این امکان را به ما میدهند تا در بیشتر مواقع سریع و درست تصمیم گیری کنیم؛ اما استفاده از این قوانین ممکن است اثرات بدی داشته باشند و باعث تصمیم گیری غلط شود.
یکی از این میانبرهای ذهنی را به اصطلاح «لنگراندازی جانبگیرانه» میگویند. بسیاری از افراد در موقعیتهای مختلف نقطه شروع اولیه را به عنوان لنگر مورد استفاده قرار میدهند؛ یعنی تجربهای را که از گذشته داشتهاند به عنوان یک معیار قرار میدهند تا به چیزی که میخواهد برسند.
برخی پژوهشگران درباره این موضوع آزمایشی انجام دادهاند. آنها گردونهای مقابل افراد مورد آزمایش قرار دادند که روی آن اعداد صفر تا ۱۰۰ بود. آنها گردونه را میچرخاندند و به هر فردی بر حسب تصادف عددی میدادند؛ سپس از آنها سوال کردند که حدس میزنید چند کشور از قاره آفریقا به سازمان ملل تعلق دارند؟ سپس نتیجهگیری کردند افرادی که اعداد بالاتری از گردونه دریافت کرده بودند، حدس میزدند تعداد زیادی از کشورهای گردونه به سازمان ملل تعلق دارند. همچنین افرادی که اعداد کمتری دریافت کرده بودند نیز حدس میزدند کشورهای کمتری به سازمان ملل تعلق دارند. نتایج این پژوهش نشان داد که تصمیم افراد، تحت تاثیر تجربههای آنها از گذشته است.
برای اینکه بخواهیم آثار منفی این تصمیم گیریهای جانبگیرانه را به حداقل برسانیم باید آگاهی و شناخت خود را درباره این تصمیمها بیشتر کنیم؛ بنابراین در لنگراندازی جانبگیرانه به جای اینکه به برآورد محدودی تکیه کنیم، میتوانیم محدوده بزرگی از برآوردهای تقریبی را درنظر بگیریم تا تصمیمهای عاقلانهتر و منطقیتری بگیریم.
۲- مقایسههای بدون تفکر
یکی از بهترین ابزارهای ما برای تصمیم گیری، مقایسه است. برای مثال چگونه میتوانید متوجه شوید هنگام خرید یک کالا به شما دروغ نمیگویند و در معامله تقلب نمیکنند؟ اگر درباره قیمت کالا از قبل تحقیق کنید میتوانید قیمتی که از تحقیقات به دست آوردهاید را با قیمتی که فروشنده به شما میدهد مقایسه کنید تا بهترین تصمیم گیری و بهترین انتخاب را داشته باشید. برای ارزشگذاری روی کالاها از مقایسه آنها با یکدیگر استفاده میکنیم.
ممکن است مقایسههایی که از کالاها داریم اشتباه باشد یا کالاهایی که برای مقایسه از آنها استفاده میکنیم معیار مناسبی نباشند. برای مثال میخواهیم کالایی را خریداری کنیم که قیمت آن ۲۰۰ هزار تومان است؛ حال اگر به ما بگویند با ۳۰ دقیقه رانندگی بیشتر در مکان دیگری این کالا را میتوانید ۵۰ هزار تومان ارزانتر تهیه کنید به احتمال زیاد این کار را انجام میدهیم. اما اگر کالایی که میخواهیم خریداری کنیم ۶میلیون تومان باشد و به ما بگویند با ۳۰ دقیقه رانندگی بیشتر در مکان دیگری میتوانیم این کالا را ۵۰ هزارتومان ارزانتر تهیه کنید، به احتمال زیاد این کار را انجام نمیدهیم. در صورتی که این تصمیم گیری اشتباه است؛ زیرا ۵۰ هزار تومان در هر حالت ارزش یکسانی برای ما دارد.
ممکن است در این شرایط گرفتار مقایسه بد شویم. در مثالی که گفته شد ما با مقایسه هزینه پرداختی و هزینهای که پسانداز میشود به این نتیجه میرسیم که ۵۰ هزار تومان تخفیف برای کالای اول خوب است، اما برای کالای دوم خیر. در این مواقع هنگام تصمیم گیری، بدون اینکه به گزینههای مقابل خود فکر کنیم، با عجله و بدون تفکر مقایسه میکنیم و تصمیم اشتباه میگیریم. بنابراین اگر میخواهید تصمیم گیری غلط نداشته باشید، باید تمام گزینههای پیش روی خود را با دقت بررسی کنید.
اگر ما به تواناییها و چشمانداز خود از آینده بیش از اندازه خوشبین باشیم، احتمال اینکه بدون فکر تصور کنیم تصمیمهای ما بهترین هستند زیاد است.
۳- خوشبینی بیش از اندازه
برخی از افراد به صورت ذاتی بیش از اندازه خوش بینی دارند که ممکن است باعث تصمیم گیری غلط درباره موضوعات مختلف شود. تالی شاروت در یکی از پژوهشهای خود از افراد مختلف سوال کرد که احتمال مبتلا شدن خود به یک بیماری خاص یا مورد سرقت قرار گرفتن را چقدر میدانند. پس از اینکه هر فرد پیشبینی احتمالی خود را بیان کرد، نتیجه شاروت از پاسخها به این صورت بود که اگر مردم متوجه شوند که خطر رخ دادن واقعهای ناگوار کمتر از چیزی است که تصور میکردند، اطلاعات جدید را قبول کرده و پیشبینیها و تصمیم گیریهای خود را براساس آن اصلاح میکنند. اما اگر متوجه شوند که خطر رخ دادن واقعه ناگواری بیشتر از چیزی است که تصور میکردند، آن اطلاعات را نادیده میگیرند. برای مثال اگر که شخصی تصور میکند خطر ضرر و زیان در کاری پنج درصد است بگوییم احتمال ضرر و زیان در کار شما ۲۵ درصد است، حرف ما را نادیده میگیرد.
ریشه بخشی از خوشبینی ذاتی و بیش از اندازه افراد به دلیل باورهای ذاتی آنها است که تصور میکنند اتفاقات بد فقط برای دیگران رخ میدهد یا در اصطلاح فکر میکنند مرگ برای همسایه است. همه ما زمانی که متوجه میشویم برای کسی اتفاق ناگواری رخ داده است، به دنبال اشتباهاتی که باعث شده آنها این کار را انجام دهند میگردیم. ما با مقصر کردن قربانیان حادثهها، خود را توجیه میکنیم که اتفاقات بد برای ما رخ نخواهد داد.
تالی شاروت به این ویژگی، خوشبینی جانبگیرانه میگوید و بر این باور است که این ویژگی به این دلیل است که ما بیش از حد به تواناییهای خود اعتماد داریم. این خوشبینی تاثیرات زیادی بر تصمیم گیریهای ما دارد؛ اگر ما به تواناییها و چشمانداز خود از آینده بیش از اندازه خوشبین باشیم، احتمال اینکه بدون فکر کردن تصور کنیم تصمیمهای ما بهترین هستند زیاد است.
ترفندهایی که به تصمیم گیری کمک میکنند
ممکن است برای بسیاری از افراد اتفاق افتاده باشد که پس از انجام کاری پشیمان شوند و با خود بگویند: «کاش این کار را انجام نداده بودم»؛ بنابراین اگر مهارت تصمیم گیری درست داشته باشید از انجام کارها احساس پشیمانی نخواهید کرد. برخی از استراتژیهایی که به شما کمک میکنند تصمیم گیری بهتری داشته باشید عبارتاند از:
۱- بپذیرید که نمیتوان همه گزینههای انتخابی را با هم داشت
تصمیم گیری به معنای این است که شما بتوانید از بین راهحلهای موجود، تنها یک راهحل یا تعداد کمی از آنها را انتخاب کنید. برای تصمیم گیری به گذشته نگاه نکنید و در زمان حال زندگی کنید؛ زیرا رفتارهایی که الان انجام میدهید در آینده شما تاثیر دارد و مسیر زندگی شما را مشخص میکند.
فکر کردن زیاد از اندازه به یک موضوع به روشن شدن آن کمکی نمیکند و تصمیم گیری را برای شما سختتر میکند.
۲- زیاد فکر نکنید
فکر کردن قبل از تصمیم گیری کار درستی است؛ اما سعی کنید بیش از اندازه به یک تصمیم فکر نکنید. گاهیاوقات فکر کردن زیاد از اندازه به یک موضوع به روشن شدن آن کمکی نمیکند و تصمیم گیری را برای شما سختتر میکند. گاهی اوقات نیز ممکن است تصمیم گیریهای سریعی که بر پایه شهود هستند، تصمیمهای درستی باشند.
۳- تصمیم گیری را به تعویق نیندازید
گاهی اوقات تصمیم گیری برای یک موضوع مهم سخت است و شما برای اینکه اشتباه نکنید مجبور میشوید آن را کمی به تعویق اندازید. گاهی نیز ممکن است به دلیل اضطراب بیش از اندازهای که دارید آن را به زمانی موکول کنید که آرامش کامل داشته باشید. اما توجه داشته باشید که به تعویق انداختن تصمیم گیری نباید باعث ضرر و زیان به شما شود. برای مثال ممکن است تصمیم گیری درباره یک کار سودآور را به تعویق اندازید و کار موردنظر را به جای شما فرد دیگری انجام دهد؛ با این کار ممکن است زمان کافی برای انجام آن را از دست دهید یا پس از گذشت مدت زمان خاص تصمیمهای احساسی بگیرید.
شهود ممکن است منبع کاملی از اطلاعات باشد؛ بنابراین به آن توجه کنید.
۴- به شهود خود اعتماد کنید
شهود یک احساس، ادراک و بینش است که اکثراوقات منبع و منشاء آن را نمیتوان درک کرد. شهود ممکن است منبع کاملی از اطلاعات باشد؛ بنابراین به آن توجه کنید. به این نکته نیز توجه داشته باشید که شهود با تحریکپذیری متفاوت است و نباید آنها را با یکدیگر اشتباه گرفت. تحریکپذیری انگیزهای است که برای برآورده کردن نیازهای لحظهای رخ میدهد و اکثراوقات باعث تصمیم گیری غلط و پشیمانی میشود.
۵- بدانید که قرار نیست همیشه تصمیم گیری صحیح داشته باشید
این نکته را به خاطر داشته باشید که نمیتوانید همیشه تصمیم گیریهای درستی داشته باشید. برای مثال زمانی که تصمیم میگیرید در یک شرکت سرمایهگذاری کنید، اما به هر دلیلی که شما در انجام آن مقصر نبودید، آن شرکت ورشکست شود و شما ضرر کنید؛ نباید خود را سرزنش کنید؛ زیرا این اتفاق غیرمنتظره بوده است و شما نقشی در آن نداشتهاید.
فرآیند تصمیم گیری صحیح در سازمان
مراحلی که یک مدیر برای تصمیم گیری صحیح در سازمان باید انجام دهد عبارتاند از:
۱- مشکل یا مسئلهای را که باعث ایجاد مانع در رسیدن به هدف شده است تشخیص دهد.
۲- راهحلهای ممکن برای این مشکل را پیدا کند. او برای این کار با توجه به اطلاعات، آمار و تجربههای علمی و عملی خود راهحلهای مختلف را کشف میکند. هر چه راهحلهای بیشتری پیدا کند، انتخابهای بهتری در تصمیم گیری خواهد داشت.
۳- برای ارزیابی و سنجش راه حلهای ممکن معیارهای درستی انتخاب کند. برای مثال میتواند هزینه یا سود را معیار تصمیم گیری قرار دهد و راهحلهایی را که هزینه کمتر و سود بیشتری دارند تایید کند.
۴- نتایج راهحلهای موجود را بررسی کند تا با این کار نتایج مثبت و منفی راهحلها مشخص شوند.
۵- راهحلها را از راه بررسی نتایجی که از آنها حاصل شده است ارزیابی کنند. با توجه به راهحلهای به دست آمده و نتایج مثبت و منفی آنها میتوان راهحل مناسب را تعیین کرد.
۶- در انتها مدیر باید راهحل مورد نظر را انتخاب و عملی کند که نتیجه تصمیم گیری نهایی او است.
نتیجهگیری
در این مقاله به بررسی دلایل تصمیم گیری غلط و راهکارهای مقابله با آن پرداختیم. برخی تصمیمها در زندگی افراد اثرات مثبتی دارند و باعث موفقیت آنها میشوند، اما برخی تصمیم گیریهای غلط، اثرات منفی و پشیمانی در زندگی آنها ایجاد میکنند. ممکن است گاهیاوقات فکر کنید بهترین تصمیم را گرفتهاید، اما پس از مدتی پشیمان شده باشید و متوجه شوید که تصمیم اشتباهی گرفتهاید. اگر دلایل تصمیم گیری اشتباه را بدانید میتوانید تا حد زیادی از تصمیم گیریهای غلط جلوگیری کنید.
دیدگاهتان را بنویسید